همانطور کهدر مطالب قبل گفتیم .سخنان نصرالله خالی از اعلام جنگ بود و وی ب هر حال اعتبارات زیادی را در نظر گرفت و کما اینکه در مطلب قبل گفتم اعلام خواهد شد که خط قرمز شکست و ریشه کنی حماس است که نصر الله هم اشاره کرد .
شاید هم حضور بلینکن و پایین آوردن فتیله اثرداشت و سخنان نصرالله خیلی آتشین نشد.مشکلات لبنان هم مزید علت است .فعلا ایران و آمریکا جنگ را بر خلاف منافع خود می دانند که قبلا علل اقتصادی آنرا گفتم . قرار جنگ سخت است و ورود به جنگ آنهم با اسرائیل که غیرنظامیان را هدف قرار می دهد .
لهجه سید هم خیلی گزنده نبود.سخنان وی را عربی گوش کردم و چیز خاصی که حاکی از اتفاق مهمی باشد در آن نبود.
در مجموع می توان این سخنرانی را مقدمه چینی هم تصور کرد تا بهانه نیروهای داخل لبنان گرفته شود و تمهید سازی شود.احتمالا اگر اتفاقی نیفتد باید جنگ تمام شده بدانیم مگر آنکه نتانیاهو بازی جدید درآورد.
فردا سید حسن نصرالله سخنرانی خواهد داشت که همه مراکز مهم جهانی این سخنرانی را دنبال می کنند و طبعا یهودیان با نگرانی خاصی فردا ساعت سه و نیم عصر به سخنانش گوش خواهند داد.
چند سناریو از سخنان نصرالله مطرح است :
اول ایشان سعی در پایین کشیدن فتیله جنگ خواهد کرد که بستگی ب قول آمریکا برای کم شدن فشار در غزه دارد .با توجه به سفر بلینکن که فردا به تل آویو خواهد رفت این اتفاق خواهد افتاد .اگر آتش بس موقت ایجاد شود که منافع آمریکا ایجاب می کند به خاطر انتخابات و ترس از توسعه جنگ .
دوم در صورت ادامه جنگ در غزه احتمالا ایشان خطوط قرمز جدید برای اسرائیل تعیین خواهد کرد و اگر از آنها رد شود وارد جنگ تمام عیار خواهد شد .
سوم جنگ طولانی شود که در این صورت ورود ب جنگ ناگزیر خواهد بود .اسرائیل توان جنگیدن طولانی ندارد ولی ممکن است این بار خرق عادت کند .ظاهرا آمادگی لازم برای نبرد از ویدئو های منتشره حزب الله بوجود آمده است .
ب هر حال فردا سخنان سید و زبان بدنش و توجه به لهجه تهدید آمیزش به تمام سوالات پاسخ خواهد داد.ولی بنده برای سخنرانی فردا پاسخی قهرآمیز و قوی پیش بینی میکنم مخصوصا که مقدمات جنگ تهیه شده و ضرب تهدیدات آمریکا گرفته شده است
فردا دوباره مطلب خواهم نوشت انشا الله
غزه هاشم شاید یکی از تلخ ترین روزهای خود را سپری می کند و این مردم محتسب و صبور در برابر آزمایش هاسربلند بیرون آمده است هر چند روزهای سخت وآخرالزمانی را قبل ار آخرالزمان تجربه می کند.به نظر می رسد حوادث ،حوادث موعود و یا حداقل آغاز آن حوادث عظیم باشند.
غزه زیرضرب دژخیم یهودی قرار داردو دهها هزار کشته و زخمی داریمو فارغ از آمار وآرام سبعیت و پروا نداشتن از کسی وجه شاخص این جنگ است که معیارهای انسانی را جابجا کرده و در این ظلم بزرگ یهودیان ظاهرا مسلمان همدست هستند .فرزندان عبدالعزیز با تمام وجود به میدان آمده اند و ردپای آنها در غزه و جنایات اسرائیل مشخص است.
اسرائیل جنایت و ظلم را از حد گذرانده و جنگی بی پروا علیه بیگناهان تدارک دیده است .حمله به مناطق مسکونی با بمب یک تنی جنایتی است که کم نظیر است و فغان مردم به آسمان بلند است.
این جنایت نشان داد که اسرائیل و یهودیان وقتی قدرت پیدا می کنند ،هیچ حد یقفی ندارند و قساوت شان بینهایت می شود .
این جنایات در حق مردم غزه به ساحت آقا امام عصر عج تسلیت میگوئیم و جز به او برای دادخواهی از این ظلم به کسی متوسل نمی شویم.
نزاع ودرگیری بین اسرائیل و شبه نظامیان حماس وارد مرحله جدیدی خواهد شد و احتمالا شدت درگیری ها افزایش خواهد یافت .حزب الله لبنان هم بخاطر مشکلات داخل کشورش در ورود به درگیری مردد است و توان نظامی اسرائیل و آمریکا مزید بر علت این تردید شده است. محور مقاومت بطور کل بخاطر مشکلات و گرفتاری های داخل توان تصمیم گیری ندارد و غزه را در میان. آتش و خون رها کرده است. متاسفانه وضع ایران هم بلحاظ اقتصادی و تاب آوری مردم به شکل بی سابقه ای کم شده است و تصمیم برای جنگ سخت است مگر آنکه وضعیتی پیش بیاید و کار از دست همه در برود که آن موضوع سخن تازه ای خواهد داشت .به نظر می رسد برای این دور درگیری کفایت ایجاد شده و آتش بس باید برقرار شود .
اسرائیل از مدتها قبل خود و جبهه داخلی خود را آماده جنگ و تلفات کرده است ولی کشورهای محور مقاومت. غرق در مشکلات بی پایان هستند .اگر زمان امام بود وی توان تصمیم بالایی داشت و دچار تردید نمی شد .امام پشتیبانی وسیع مردمی را در اختیار داشت.و برای زمان حاضر هم نمی توان حکم قطعی صادر کردو ممکن است رهبران جبهه مقاومت با آگاهی محیطی در حال تصمیم گیری هستند باید اعتماد کرد و منتظر ماند.به نظر می رسدمقدار تاب آوری حماس در اتخاذ تصمیم نهایی موثر باشد و اگر احتمال برتری اسرائیل در نبرد زمینی باشد ممکن است حزب الله هم ورود وسیع تری کند.
آنچه واضح است هم ایران هم آمریکا جنگ نمی خواهند و دو انتخابات مهم در پیش دارند .اصولا در دو طرف به خاطر وضع اقتصادی و مالی توانی برای جنگیدن وجود ندارد چرا که با مردمی له شده وفقیر نمی توان جنگید.